پروفسور آرتور ایپهام پوپ(1881-1969)، ایرانشناس آمریکایی و نویسندهی کتاب شاهکارهای هنر ایران، در یادداشتی پیش از مرگشان(به سال 1348) عامل اصلی عشق خود به ایران را گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان معرفی کردهاند و به شیوهی زیبا و دلکشی به مقایسهی این گنبد با دیگر گنبدهای پرآوازهی جهان پرداختهاند. نخستین بار در 47 سال پیش که وارد ایران شدم پس از ورود به تهران به نخستین شهر تاریخی که عزیمت کردم شهر اصفهان بود. بیش از 48 ساعت در راه بودم و چه سختیها در این راه تحمل کردم که خود داستانی دارد. در همهی راه از سرمای شدید و نبودن وسیله برای گرمکردن خود لحظهای قرار و آرام نداشتم. برای من که نزدیک 41 سال داشتم این سفر طاقت فرسا شاید تا اندازهای قابل تحمل بود. به هر حال با تحمل ناملایمات این سفر چهل و هشت ساعتی، سرانجام نیمه شب به اصفهان وارد شدم و در مهمانخانهی کوچکی منزل نمودم و خوب به یاد دارم وقتی بامدادان از بستر برخاستم و چشم از پنجرهی اتاق به بیرون دوختم، گنبد و گلدستههای مسجد چهارباغ در برابر دیدگان من مجسم شد و این همان بود که من در آرزوی آن بودم و وصف زیباییهای این مسجد و سایر مساجد و آثار تاریخی اصفهان را شنیده بودم و حال از نزدیک و چند قدمی با چشمان خود به تماشای قسمتی از این زیباییهای میپرداختم. به یاد دارم نخستین بار که رضاشاه را در زمان سردار سپهی و ریاست وزرایی ملاقات کردم، او به من گفت من با وجودی که بخشی از عمر خود را در شهرهای دورافتاده و بیابانها سپری کردم، ولی به اندازهی شما به نقاط مختلف کشور خود سفر نکردهام. من در پاسخ رضاخان گفتم واقع همین است. برای مثال، کرمان را در نظر بگیریم. شاید همه تصور کنند در کرمان آثار تاریخی چندانی وجود ندارد، ولی در همین کرمان که به نظر بسیاری از ایرانیها هیچ اثر تاریخی ندارد، به اندازهای آثار تاریخی مکشوف و غیرمکشوف از تاریخ گذشتهی ایران موجود است که هر یک از آنها سند گویایی از افتخارات ایران است. به هر حال، علت عشق من به ایران و از جمله اصفهان تاثیری است که گنبد مسجد جامع اصفهان در من باقی گذاشت و من را شیفتهی عظمت خود ساخته است. گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان به راستی از روی کمال مهندسی آن هم در آن زمان ساخته شد که در زمینهی احداث ساختمانها در هیچ جای دنیا تحولات چشمگیری وجود نداشت. مدتها بعد که گنبد کلیسای سنپیر در واتیکان برپا شد مجبور شدند این گنبد را با 8 حلقه زنجیر احاطه نمایند تا این که از سوانح طبیعی در امان بماند و یا گنبد کلیسای سنپل لندن را با چند چوب کلفت و بلند محافظت کردند. ولی گنبد مسجد جامع اصفهان با وجودی که مسجد جامع در یک منطقهی زمینلرزه خیز بنا شده است، نیاز به هیچ نوع تکیهگاهی ندارد و به اندازهای با دقت و با رعایت همهی جوانب کار ساخته شده است که انسان با دیدن آن بهراستی دچار احساسات میشود. برای اینکه در آن زمان وسیلهای برای ساختن چنین گبندی وجود نداشت و عرضهی چنین هنری ناممکن بود. ولی ایرانیها توانستند گنبد مسجد جامع را در کمال هنرمندی و استادی بدون اینکه نیاز به حلقههای زنجیر و یا چوبهای کلفت و بلند داشته باشند برپا نمایند. من آن روز وقتی به تماشای مسجد جامع اصفهان رفتم و زیر این گنبد قرار گرفتم متوجه شدم که همهی وجودم در تسخیر گنبد و مسجد است چون زیر این گنبد به خوبی میتوان به شاهکار فناناپذیر و نوآورانهی ایرانیها پی برد و به عظمت مسجد و گنبد آن اعتقاد پیدا کرد. من از آن به بعد بارها به مسجد جامع اصفهان رفتم و با تماشای گنبد این مسجد زبان به تحسین گشودم و عشق و علاقهی خود را به اصفهان روزافزون دیدم و به همین جهت میخواهم پس از این که دیده برهم نهادم، پیکرم را در این خاک مقدس مدفون نمایند تا همچنان عشق من به اصفهان زنده باشد. چون طاقت تحمل دوری از اصفهان را ندارم و بهراستی خود را عاشق اصفهان و به ویژه گنبد شمالی مسجد جامع این شهر میدانم. برگرفته از: بیست و هشتمین سالنامهی دنیا(1351)، ص 62 |