ایرج افشار (1304-1389ش /1925-2011م) ایرانپژوه، کتابشناس و یکی از پرکارترین پژوهشگران معاصر بود که بیشتر به دلیل انتشار فهرست مقالات فارسی در زمینهی تحقیقات ایرانی، پرآوازه شده است. او چند دوره مدیر کتابخانهی ملی ایران بود و چند مجلهی کتاب شناسی مانند راهنمای کتاب را بنیان نهاد. مدیریت انتشارات دانشگاه تهران و بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تدریس کتابداری در دانسشرای عالی و دانشگاه تهران، انتشار دفترهای کتابشناسی ملی، تصحیح و انتشار نسخههای خطی و برگزاری چند کنگرهی تحقیقات ایرانی از کوششهای ماندگار اوست. زندگینامه ایرج افشاردر 16 مهر 1304 شمسی در تهران و در خانوادهای یزدی و با فرهنگ زاده شد. پدرش محمود افشار یزدی از شخصیتهای فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. ایرج در مدرسههای شاهپور و فیروز بهرام تهران تحصیل کرد. از 19 سالگی در اداره ی امور مختلف مجلهی آینده دستیار پدرش بود و نخستین تجربههای اداره و انتشار نشریهای فرهنگی را از این راه و با کار عملی آموخت. افشار در دورهی دانشجویی و به موازات تحصیل در دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران با مجلهی جهان نو همکاری کرد. در 1328ش در رشته ی قضایی از این دانشکده فارغالتحصیل شد. در 1329ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در 1330ش به دانشگاه تهران منتقل، و در کتابخانهی دانشکدهی حقوق، که بزرگترین کتابخانهی دانشکدهای ایران در آن سالها بود، به کتابداری مشغول شد و فنون کتابداری را از طریق عملی و تجربی آموخت. افشار مدتی سردبیری مجلهی مهر را به عهده گرفت (1331-1332ش) و با همکاری و همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش ـ محمدتقی دانشپژوه، عباس زریابخویی، منوچهر ستوده، و مصطفی مقربی که جملگی در حوزههای تخصصی خود نامور شدند ـ مجلهی فرهنگ ایران زمین را در 1331ش بنیان نهاد که تا سال 1387 شمسی 30 جلد از آن منتشر شد. ایرج افشار در 1333ش، زمانی که با کتابخانهی ملی ایران همکاری داشت، نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. این دفتر، سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، اثری که باید بازنمای رسمی کتابهای انتشار یافته در کشور باشد و تا آن زمان هیچ نهاد دولتی به نشر آن اقدام نکرده بود. کتابهای ایران فقط حاوی دادههای کتابشناختی کتابهایی بود که در 1333ش به زبان فارسی در ایران منتشر شده بود. افشار، انتشار این فهرست سالانه را تا 1345ش به مدت 12 سال ادامه داد. به موازات این فعالیتها، مدتی (1333-1335ش) سردبیر مجله ی سخن و مدت 6 سال نیز (1334-1340ش) مدیر مجله ی کتابهای ماه بود. افشار از 1335ش، به مدت 7 سال سمت قائممقام «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» را بر عهده گرفت. در 1335ش به فرانسه سفر کرد و در دورهای آموزشی، که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و موازین نوین و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد. گذراندن این دوره و تحولات نگرشی حاصل از آشنایی با دستاوردهای تازه ی کتابداری و کتابشناسی، به شاخهای از فعالیتهای افشار شکل داد. او حدود 7 سال، تا 1342ش، به چند کار مختلف، اما مرتبط دست زد: تدریس کتابداری جدید در دانشسرای عالی، مدیری و سردبیری مجلهی راهنمای کتاب، تأسیس باشگاه کتاب با همکاری احسان یارشاطر، که با نام انجمن کتاب معروف است، و ارائه خدماتی نو به دوستداران و خوانندگان کتاب، انتشار نشریهی نسخههای خطی با همکاری محمدتقی دانشپژوه، مدیریت کتابخانهی ملی برای مدتی و آغاز فعالیتهای جدیدی در آن کتابخانه در زمینهی سازماندهی نسخههای چاپی و خطی، مدیریت مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران و چند کار دیگر مرتبط با این فعالیتها. یکی از مسائلی که سالها اندیشه ی افشار را به خود مشغول ساخته بود انتشار نمایهای از مقالات فارسی منتشر شده در نشریههای ایرانشناسی و فرهنگی ایران و جهان در زمینهی تحقیقات ایرانی بود. وی سرانجام در 1340ش با انتشار نخستین جلد از فهرست مقالات فارسی در زمینهی تحقیقات ایرانی، حاوی دادههای کتابشناختی 5993 مقاله که در فاصله ی 1328 هجری قمری (1288 هجری شمسی) تا 1338 شمسی (1909-1959م) به چاپ رسیده بود به این طرح جامهی عمل پوشاند. این اثر نوآورانه که هیچ یک از پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران از مراجعه بدان بینیاز نبوده و نیستند، نخستین و تا مدتها یگانه ابزار مقالهشناختی فارسی بود. سال انتشار و شمار و محدودهی زمانی مقالات ثبت شده در مجلدهای بعدی بدین قرار است: - جلد دوم (1348ش): 4642 مقاله ی منتشر شده در فاصلهی 1339-1345ش - جلد سوم (1355ش): 5458 مقاله ی منتشرشده در فاصلهی 1346-1350ش - جلد چهارم (1374ش):11486 مقاله ی منتشرشده در فاصلهی 1351-1360ش - جلد پنج (1384ش): 12759 مقاله ی منتشر شده در فاصلهی 1361-1370ش - جلد ششم (1383ش): 13959 مقاله ی منتشر شده در فاصلهی 1371-1376ش - جلد هفتم در دو مجلد (1388):23810 مقاله ی منتشر شده در فاصلهی 1377-1383ش از این میان، جلد اخیر، همچنان که در خود اثر قید شده است، زیر نظر بنیانگذار آن، ایرج افشار، به همت اعضای بخش پرونده ی علمی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (به سرپرستی ایرانناز کاشیان) و به اهتمام انتشارات همان مرکز، منتشر شده است. ایرج افشار در 1343ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت و حدود 7 سال در این سمت خدمت کرد. او در این نهاد، به سنتی که به ویژه پرویز ناتل خانلری، موسس انتشارات دانشگاه، بنا نهاده بود، غنا بخشید و کوشید استقلال انتشاراتی دانشگاه را در برابر مداخلاتی حفظ کند که شماری از دانشگاهیان متنفذ به سود منافع شخصی خود و برخلاف رویههای دانشگاهی اعمال میکردند. سال بعد، در دورهی ریاست جهانشاه صالح بر دانشگاه تهران، ریاست کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران به او واگذار شد و وی تا چند ماه پس از انقلاب، حدود 14 سال، ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و در عین حال بزرگترین کتابخانهی مرکزی دانشگاهی کشور را مهمترین هدف خود قرار داد. کوششهای او در این سمت، الگوی ایجاد کتابخانههای مرکزی در دیگر دانشگاههای ایران قرار گرفت. افشار به موازات تصدی ریاست کتابخانهی مرکزی، مجلهی کتابداری را در 1345ش بنیان نهاد و منتشر کرد. این سال، با تأسیس دورهی کارشناسی ارشد علوم کتابداری در دانشگاه تهران و شروع آموزش دانشگاهی مبحث کتابداری جدید در ایران مقارن بود؛ در ضمن، استفاده از متخصصان خارجی در سازماندهی کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران و بر پایهی تازهترین دستاوردهای جهانی کتابداری، پشتوانهی مؤثری برای آغاز کتابداری دانشگاهی نوبنیاد به شمار میرفت. به رغم اختلافنظرهای بسیار میان افشار و شماری از مروجان اصول کتابداری جدید، که این دسته گاه به سبب ناآشنایی با ویژگیهای فرهنگی جامعهی خود، تفاوتهای فرهنگی و ظرایف بومی را از نظر دور میداشتند، تداوم و گسترش فعالیتهای کتابداری و کتابشناسی افشار، تأثیرهای خود را بر کارهای پژوهشی و فرهنگی، و به ویژه در مطالعات ایرانی، به تدریج نشان داد. ایرج افشار در 1348ش برای تدریس اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران به گروه تاریخ در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. او حدود 10 سال، تا زمان بازنشستگیاش از دانشگاه تهران، نخست با مرتبهی دانشیاری و سپس استادی، به تدریس در آن گروه ادامه داد، ضمن اینکه استاد درس شناخت نسخههای خطی در رشتهی علوم کتابداری همان دانشگاه هم بود و شماری از کتابداران، کتابشناسان و نسخهشناسان امروز کشور، که دورهی تخصصی کتابداری را گذراندهاند، با شرکت در دورههای درسی ایرج افشار دربارهی شناخت نسخههای خطی، برای نخستینبار با جنبهای مغفول از میراث تمدنی، که کتابداری اقتباسی و تقلیدی تا سالها به اهمیت و جایگاه آن کمتوجه بود، آشنا شدند. از 1348ش تا حدود 10 سال بعد، ایرج افشار به چند کوشش فرهنگی و تأثیرگذار دیگر دست زد، از جمله برگزاری 9 کنگرهی پیاپی تحقیقات ایرانی در شهرهای مختلف دانشگاهی کشور با حضور شماری از ایرانشناسان خارجی و پژوهشگران ایرانی، و نیز با مدیریت مجلهی یرانشناسی در دانشکدهی دبیات دانشگاه تهران. در کنار اینها، فعالیتهای فردی افشار در زمینهی فهرستنگاری نسخههای خطی، کتابشناسی، تصحیح و انتشار اسناد و متون تاریخی و دنبال کردن علاقههای شخصیش در بخشهایی از تاریخ ایران، به ویژه دورهی جدید تاریخ قاجار و از انقلاب مشروطهی ایران به بعد، ادامه داشت که حاصل آن چندین اثر اوست. ایرج افشار با آغاز دورهی بازنشتگی خود از 1358، مرحلهی تازهای از فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی را آغاز کرد که تا هنگام مرگ ادامه داشت و ثمرهی آن شاید از جهاتی پربارتر و متنوعتر از پیش بود. آزاد شدن افشار از تعهدات شغلی و بیشتر شدن اوقات فراغت او، عامل اصلی همین تکثر و تنوع آثار منتشر شدهی او در این دوره است. افشار انتشار مجلهی آینده را، که پیشتر پدرش انتشار میداد، از سرگرفت. این مجله که کم و بیش ادامه دهندهی مشی مجلهی راهنمای کتاب بود، تا 1372ش ادامه یافت، افشار مسئولیت انتشارات را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خود به عهده گرفت و به گردآوری و انتشار کتابها و مقالههای پژوهشی در سلسله انتشارات این بنیاد در زمینهی مطالعات ایرانشناسی ادامه داد. سلامت جسمی و روحی، جدیت و مداومت خستگیناپذیر در کار، سادهزیستی و پرهیز از اتلاف وقت، موجب شده بود که حاصل عمر او، آثاری پرشمار اعم از کتاب، مقاله، تصحیح متون، انواع فهرستها، کتابشناسیها، نطقها و خطابهها، یادداشتها و نوشتههای دیگر باشد. وی نزدیک به 300 کتاب در زمینههای ایرانپژوهی، نسخهشناسی، کتابشناسی، فهرستنگاری، قاجارشناسی، رجالشناسی، اطلاعرسانی فرهنگی، متون کهن فارسی و شاید بیش از 2000 مقاله و یادداشت در همین زمینهها و نیز دربارهی رجال فرهنگی ایران در دورهی معاصر، ایرانشناسان خارجی، معرفی و نقد کتاب، نکات و اسناد تاریخی، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، سفرنامه، گاه نکات ادبی و عرفانی، با تأکید بر ارزشهای ادبی و زبان فارسی، منتشر کرد. شماری از این آثار نیز مراحل نهایی انتشار را میگذراند و البته برخی از آثار او، به رغم کوشش پیوستۀ وی برای ناتمام نماندن کارهایش، نیمهکاره مانده است. از تکثر و تنوع این همه آثار، شاید در وهلهی نخست این طور به نظر برسد که ایرج افشار در زمینههای پراکندهای کار کرده است. بررسی دقیقتر آنچه به قلم یا به اهتمام او انتشار یافته است، نشان میدهد رشتهی پیوستهای که این همه مهره را به هم پیوند میدهد، چیزی جز اطلاعرسانی فرهنگی در زمینهی مطالعات ایرانی نیست. افشار همواره بر تدوین و انتشار منابع ردیف سوم و دوم اطلاعاتی، مانند کتابشناسی کتابشناسیها و انواع کتابشناسیها و فهرستها، گاه گشودن و گاه هموار کردن راه پژوهشگران مطالعات ایرانی تأکید داشت.تلاشهای وی در این زمینه، درخور مطالعهای خاص در مبحث اطلاعرسانی فرهنگی و راه و روشهای خاص او در این زمینه است. تخصص و اطلاعات شخصی افشار در زمینهی رویدادها و رجال ایران از دورهی مشروطیت به بعد، موجب شده بود که جنبههای اطلاعرسانی فرهنگی در کار او دربارهی رویدادها و رجال این دوره از غنای بیشتری برخوردار باشد. جنبهی دیگر کمتر شناخته شدهی تکاپوهای فرهنگی افشار، مشورتهای فرهنگی ـ پژوهشی و پیشنهادهای او به شمار کثیری از ایرانشناسان و نهادهای ایرانشناسی خارجی و پژوهشگران و دانشجویان و نهادهای ایرانپژوهی و کتابشناسی و نسخهشناسی داخلی و خارجی است. افشار در راهنمایی و هدایت بسیاری از پژوهشها، جستوجوها، پایاننامههای دانشگاهی، همایشهای فرهنگی ـ پژوهشی و ایجاد ادبیات مربوط به این حوزهها سهمی بسزا داشت و در عین حال به سان حلقهی رابطی میان روندهای پژوهشی ایرانشناسی داخل و خارج کشور عمل میکرد. ایرج افشار از ایرانگردان اندک شماری است که سراسر خاک ایران و بخشهای مهم نواحی فارسی زبان خارج از ایران را در قلمرو مرزهای ایران فرهنگی سواره و پیاده، با مطالعات قبلی و آگاهی از ارزشهای آنها، گاه همراه با افراد مطلع و محلی و گاه به تنهایی، دیده، دربارهی آنها یادداشتبرداری کرده و از آنها عکس گرفته و بخشی از یادداشتها و عکسها را در نشریههای مختلف انتشار داده است. مشاهدات و روایتهای او در این باره، شاید از برخی جهات از منابع دست اول مطالعات ایرانگردی به شمار آید. ایرج افشار سالها عضو شورای عالی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی بود و کتابخانهی شخصیش را، که مجموعهای غنی و تخصصی به ویژه در زمینهی کتابشناسی و ایرانشناسی است ، به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد. این مجموعه بیش از 30000 فقرهی خطی و چاپی است. از این تعداد، جز کتابها و مجلدات و نشریات، حدود 6000 فقره شامل جزوه، رساله، برگرفته، جدانشرها از مجموعهها و نشریات است که شمار بسیاری از آنها حاوی اطلاعات باارزش و گاه کمنظیر است. بیش از 10000 قطعه عکس از شخصیتها، بناها، آثار تاریخی، مناظر و جز آن که ایرج افشار خود برداشته و شماری از آنها در نوع خود تصویرهایی منحصر به فرد است، و 10100 نامه هم از رجال معاصر، از ایرانشناسان خارجی، شخصیتهای فرهنگی ایرانی از صنوف مختلف، که بخشی از آنها ارزشهای تاریخی و ادبی دارد، جزو همین مجموعه است . در ضمن چند مجموعه که صاحبان اصلی آنها در اختیار ایرج افشار قرار داده و او را دربارهی مجموعه مخیر شناخته بودند، مانند مجموعهی متعلق به سید حسن تقی زاده و الهیار صالح، حاوی بسیاری مطالب باارزش تاریخی و پژوهشی، جزو مجموعهی اهدا شدهی ایرج افشار به مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی است. ایرج افشار پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری مهلک سرطان خون سرانجام در ساعت 14:30 روز چهارشنبه 18 اسفند 1389 در بیمارستان جم تهران درگذشت. ایرج افشار بیهیچ اغراقی تا آخرین روزهای زندگی پربارش، پیوسته به کار پژوهش و تألیف کتاب و مقاله مشغول بود و هرگز از نگارش نکتهها و یادداشتها در همۀ زمینههای مورد علاقهاش و انتشار آنها به ویژه در مجلهی بخارا و نیز در سه سال اخیردر مجلهی گزارش میراث غافل نمیشد. وی تا پیش از آنکه به سبب بیماری در منزل و بیمارستان بستری شود، در همایشهای داخلی و گاه خارجی در زمینهی مسائل ایرانشناسی و کتابشناسی و نسخهشناسی شرکت میکرد و مسافرتهای تحقیقی خود در نقاط دوردست ایران ادامه میداد. |