ماسرجویه یهودی، پزشکی سُریانیزبان و به احتمال بسیار از دانشآموختگان گندیشاپور بود. وی در سالهایآغازین دورهی مروانیان (پساز 64ق/638م) کتاب هِرون اسکندرانی را از روی ترجمهی سُریانی آن به عربی برگرداند و دو فصل دیگر به آن افزود. این کتاب که به معرفی بیماریها و نشانهها، علتها و درمان آنها میپردازد، در خلافت عمربنعبدالعزیز (99-101ق/717-720م) در دسترس همگان قرار گرفت. این کتاب را کهنترین اثر علمی دورهی اسلامی به شمار میآورند. کتابی که ماسرجویه به نام ُکنّاش هِرون ترجمه و تالیف کرد، دستکم تا روزگار محمدبنزکریایرازی (سدهی سوم هجری) در دست بود. رازی در کتاب خود به نام الحاوی بیش از دویست بار از وی با عنوان «قالالیهودی» یاد کرده است. اما علیبنعباساهوازی (سدهی چهارم هجری) از ترجمهی نارسا و ناچیز بودن شرح بسیاری از مطالب کتاب ماسرجویه گله کرده است، چرا که باعث گمراهی خواننده میشود. به هر روی، با در نظرگرفتن اینکه ماسرجویه نخستین گام را در ترجمهی آثار علمی به زبان عربی برداشته چنین کاستیهایی پذیرفتنی است. ماسرجویه یهودی را اغلب به نادرست با ماسرجویه دیگری از مردم گندیشاپور، یکی دانستهاند. ماسرجویه گندیشاپوری (سدهی سوم هجری) کهنترین رساله را دربارهی داروهای جایگزین، به نام َابدالُ الادویه نوشت. وی در مقدمهی این رساله میگوید: «اینها داروهایی از پزشکان برجستهی یونانی، هندی و ایرانی است». رازی و بیرونی در برخی از داروها فقط به کتاب ماسرجویه گندیشاپوری استناد کردهاند. کهنترین اشاره به ویژگیهای درمانی بادنجان را ابنسینا و ابنبیطار به نقل از این ماسرجویه در آثار خود آوردهاند.
«چون نوبت به عمربنعبدالعزیز رسید و آن کتاب را در خزانهی کُتُب یافت، تردید داشت که آن را در میان مسلمانان متداول کند یا نه و آن را بر سجادهی خویش بنهاد و بارها در اینباره استخاره کرد تا پس از چهل روز اطمینان یافت و آن را به میان مردم آورد و شایع گردانید.»
تاریخ الحُکماء، قِفْطی |